خاطرات آخر هفته آیدین
سلام آیدین عسلم از وقتی که از نوراباد برگشته بودیم همش باید آروم بازی میکردی و دور و بر بابایی زیاد نمیرفتی تا بابا جون بتونه درساشو بخونه ، بالاخره امتحانای بابایی رئز سه شنبه 30 دی به پایان رسید و پسری و مامان اینقد راحت شدن که انگار خودشون امتحان داشتن دو شب حسابی تا تونستی با بابا جونت بازی کردی و شیطون کاری مامان هم که نوبت دندانپزشکیشو به خاطر امتحانات بابایی یه هفته به تاخیر انداخته بود این هفته دیگه باید درمانو شروع میکرد بالاخره روز پنج شنبه صبح زود سه تایی راه افتادیم به سوی شیراز دکتر هم گفت دندون شیری رو باید بکشی 2 تا دندون هم داری که نیاز به ترمیم دارن که اول باید کار اونا رو انجام بدی بعد ارتودنسی ا...